حیف این محاسبه انیشتین زمانه رو نبینید :))
امیدوارم هیچوقت توی این موقعیت قرار نگیرین :))
حالا نمیفهمین
اما شمام چند وقت دیگه میرن رو ترازو نگا به وزنتون بکنین گریه میکنین ! :))
دوباره شب شد و من بیقرارم // Connect کن، زود بیا، در انتظارم
بیا، من آمدم پای Messenger // شدم مسحور آوای Messenger
بیا Hard دلت را ما ببینیم // گلی از گنج Home Pageت بچینیم
بیا Icon نمای بینشانم // که من جز آدرس Mailت ندانم
بیا امشب کمی Online باشیم // و یا تا صبح تا Sun Shine باشیم
بیا «انگوری» بی تو غش کرد // و حتی Hard Diskش هم Crash کرد
بیا ای عشق Dot Com عزیزم // به پای تو Wها بریزم
مرا در انتظار خویش مگذار // و پا ز اندازه آن بیش مگذار
بیا ای حاصل Search جهانی // بیا اجرا کن آن File نهانی
بیا در دل تو را کم دارم امشب // حدودا 100 مگی غم دارم امشب
اگر آیی دعایت مینمایم // دعا تا بینهایت مینمایم
اگر آیی دعای من همین است // و یا نقل بمضمونش چنین است:
یار مبادا لحظهای DC شوی // جدا از پای آن PC شوی یار
مبادا نام ما را پاک سازی // و کاخ آرزو را خاک سازی
بمان تا جاودان اندر دل من // بمان تا حل شود هر مشکل من
حکایت کوتاه :خیال خام
شخصی در حال تنگدستی و بی پولی به زن خود گفت: اگر بخواهیم فردا شب پلو بخوریم و فردا بروم یک من برنج بگیرم، چه قدر روغن برای آن لازم است؟
زن جواب داد: دومن روغن لازم دارد.
مرد با تعجب گفت: چه طور یک من برنج، دو من روغن می خواهد؟
زن گفت: حالا که ما با خیال پلو می پزیم لااقل بگذار چرب تر بخوریم.
حکایت کوتاه :مرا ببخش
مرا ببخش که این بار نمی شود… نمی شود که در قنوت نمازم به جای ربنا چیز دیگری می خوانم و خودم هم نمی فهمم که چه می گویم و چه می خواهم بکنم با قراری که آن روز زیر آن درخت کاج روی آن صندلی چوبی روبروی آن آلا چیق قدیمی باهم گذاشتیم که نصف نصف…
این نصف نصف ها مالکیت مطلق را سلب می کرد از منی که همه چیز را باهم می خواستم…
آدم جاه طلبی نبوده و نیستم به همین خاطر بود که قرار داد بستم با تو از همان موقع تا این موقع که همه چیز نصف نصف…
زندگی در زیرزمین خانه ی متروکی که یک گاز رومیزی ، یک میز صندلی چوبی نصفه های تو بود و یک گلیم فرش و یک قلک سفالی که یادگار دوران دانشجویی بود نصفه هایی از زندگی من که از آن به بعد شدند نصف نصف…
این همه درس خواندن به چه کارت آمد وقتی مدرکت را گذاشتی برای در کوزه و رفتی مسافر کش شدی و کاش یک مسافر کش واقعی می شدی نه یک موتور سوار مسافر کش…
و من راضی بودم به موتور سوار مسافر کشی که شب ها جیب هایش را خالی می کرد و همه ی دارو ندارش را نصف میکرد. و من سهم نصفه هایم را در قلک سفالی می ریختم و هر وقت که به تنگ می آمدیم قسمت زیرین قلک را که از قبل شکسته بودیم در می آوردیم و باز نصف نصف…
من راضی بودم به ملحفه ی سفیدی که به جای پرده ی پذیرایی و آشپزخانه ام بود و با آن روبان آبیِِ کارت عروسی هم کلاسی سابقم از وسط جمعش می کردم تا ظاهر خانه ام بزرگتر شود و آشپزخانه ام اپن.
روز دیگر برای تنوع بازش می کردم تا آشپزخانه و پذیرایی ام از هم جدا شوند و خانه ی مان شکل دیگری بگیرد برای شب که تو بیایی.
من راضی بودم به تلویزیونی که نداشتیم و به سینمایی که هر ماه یک بار با هم می رفتیم و تا آخر ماهِ دیگر جلسه ی نقدش را هرشب در خانه برگزار می کردیم.
من می ساختم با رادیویی که بالای طاقچه گذاشته بودیم و تنها صدای آشنایش خش خش موج هایش بود و رادیو فردایی که هر نیم ساعت در میان برایمان آهنگ می خواند و اخبار می گفت . رادیو هم 60 دقیقه هایش را نصف کرده بود انگار.
تا اینجای زندگی شادی ها و درد هایمان هنوز نصف نصف بود…
کارشناس ارشد مدیریتی که بالاخره از لابه لای همشهری ها کاری برای خودش بیرون کشید و عمویی که از آن سر ایران نمی دانم کجا بود که ناگهان عمرش را داد به ما و خودش یک دفترچه مشکی داد دست مردی کت و شلواری با کلاه و کروات به اسم وصیت نامه و از آن روز بود که زندگی نصف نصف ما داشته های بیشتری پیدا کرد.
ابعاد خانه ی مان بزرگتر شد و من در آن خانه ی جدید می دانستم جنینی در من در حال رشد است که متعلق به هر دویمان است . ما این جنین را نصف نصف شریک بودیم اما تو نبودی که بفهمی ، ببینی ، حس کنی علائم مادر شدنم و پدر شدنت را شریک قدیمی…
تو با ارثیه ای که برایت به جای مانده بود سرگرم شده بودی و ادعا می کردی برای نصف نصف هایمان تلاش می کنی .
تو دیگر هیچ شباهتی به آن مرد زیر درخت کاج روی آن صندلی چوبی روبروی آن آلاچیق قدیمی نداشتی.
نامه ی لوله شده را که با آن روبان آبی پرده ی خانه ی کوچکمان بستم را می گذارم روی اپن واقعی آشپزخانه ی بزرگ بی عشقت…
سلام نمازم را می دهم و به قنوتم که نفهمیدم چه از خدا خواستم فکر میکنم.
از پله های هواپیما بالا می روم…
این بچه فقط مال من است…
مرا ببخش که این بار نمی شود…
حکایت کوتاه:رفتار خنثی
به حکیمی گفتند: چه کسی از عداوت مردم سالم می ماند؟
جواب داد: آن کسی که هیچ خیر و شری از او ظاهر نشود.
به جهت آنکه اگر خیر از او ظاهر شود اشرار با او دشمنی کنند و اگر شر از او ظاهر شد اخیار با او دشمنی کنند.
بلا و نعمت خاص
از حکیمی پرسیدند: نعمتی که بر صاحبش رشک نبرند، یا بلائی که بر گرفتارش دلسوزی نکنند می شناسی؟
گفت: آری، آن نعمت تواضع است و آن بلا تکبر.
عابد و دزد
مردی سجاده عابدی را دزدید. عابد چون دید، دزد خجالت کشید و سجاده را واگذاشت و گفت: نمی دانستم که سجاده از توست. عابد گفت: چگونه نمی دانستی که سجاده از تو نیست؟!
مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود که ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد. بلأخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فراخواند و به او گفت:...
من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم. سپس یک جعبه به دست او داد. پسر، کنجکاو ولی نا امید، جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا، که روی آن نام او طلاکوب شده بود، یافت. با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت: با تمام مال و دارایی که داری، یک انجیل به من می دهی؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد.
سال ها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد. خانه زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده. یک روز به این فکر افتاد که پدرش، حتماً خیلی پیر شده و باید سری به او بزند. از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود. اما قبل از اینکه اقدامی بکند، تلگرامی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر، تمام اموال خود را به او بخشیده است. بنابراین لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید. هنگامی که به خانه پدر رسید، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد. اوراق و کاغذهای مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا، همان انجیل قدیمی را باز یافت. در حالیکه اشک می ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد. در کنار آن، یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت، وجود داشت. روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود: تمام مبلغ پرداخت شده است
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و...
آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟
پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد
مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگیاش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمیکرد؟ زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمیدانستم. خیلی تسلیت میگویم.
وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمیتواند کار کند و زن و 5 بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمیتواند از پس مخارج زندگیش برآید؟زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمیدانستم. چه گرفتاری بزرگی ...
وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینههای درمانش قرار
دارد؟ زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمیدانستم اینهمه گرفتاری
دارید ...
وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکردهام شما چطور انتظار دارید
به خیریه شما کمک کنم؟
باز هم زود قضاوت کردید؟؟؟؟
این پسرایی که میگن:
هر دختر دهه شصتی ای با آهنگ یه حلقه طلایی رقصیده،
اینا همونایی هستن که :
تو عروسیا با کاپشن چرم با آهنگ جونی جونُم
از خود بیخود میشدن و طول مسیر حیاط رو میلرزوندن
مطالب طنز و خنده دار
مورد داشتیم پشت کامیون نوشته بود :
رفیق بی کلیپس ، مادر
مطالب طنز و خنده دار
آرزو? هـر پـدری ایـنـه کـه پـسـرش رو تـو لـبـاس دامـادی بـبـیـنـه
ولـی آرزوی مـن ایـنـه کـه بـابـام رو تـو شـلـوار لـی بـبـیـنـم
مطالب طنز و خنده دار
یکی از تفر?حات ناسالم? که دارم ا?نه که :
هر وقت م?ر?م شهرباز? چندتا پ?چ و مهره با خودم م?برم
هر وس?له ا? که سوار م?ش?م به بغل دست?م که اصو? آدم ترسوییه
م?گم : ?ا خدا ا?ن د?گه از کجا باز شد ؟
مطالب طنز و خنده دار
مورد داشتیم تو ?ه پ?ج نوشته بوده : اسم پسر با “ل ” ؟
دختره نوشته : لکسوز مشکی زعفرانیه
مطالب طنز و خنده دار
فکر کنم شهرام شب پره با همین شعر
“این شبی که میگم شب نیست ، اگه شب مث اون شب نیست ،
امشب مث دیشب نیست ، هیچ شبی مث امشب نیست”
معافیشو گرفته
مطالب طنز و خنده دار
داییم میگه:
تا تحریما اثر مستقیم نداشته باشه مشکلی نیست!
تصورش اینه که یه روز اوباما تو قطع نامه می نویسه
فروش سنگک خاشخاشی به ممدآقا ممنوع
مطالب طنز و خنده دار
علت خشک شدن دریاچه ارومیه مشخص ، شد :
یه از خدا بی خبر یه ساقه طلایی انداخته توش
مطالب طنز و خنده دار
آهای پسرا شلوارتونو بکشین بالا ،
اون مارک شورت رو هم اگه خیلی واجبه بزنید به سینتون …
والا به خدا ! حالا هی کلیپس کلیپس کنین !
مطالب طنز و خنده دار
من اگه فامیلیم صولتی بود اسم پسرمو میذاشتم پلنگ
مطالب طنز و خنده دار
سخت است میان هق هق شبانه ات یهو هایپر استار بهت اس بده :
هویج کیلویی 1500
مطالب طنز و خنده دار
لقمان را گفتند ادب از که آموختی ؟
گفت از کامنت گذاران صفحه فیسبوک لیونل مسی
مطالب طنز و خنده دار
تو یه مهمونی به یه بچه گفتم : عموجون چند سالته ؟
گفت : هرچقدرم کوچیک باشم از لحاظ عقلی از تو بزرگترم !
تو حالا میخوای با این سوالت بگی من کوچیکتر از توام ؟!
در ضمن عمو هم عمته !
هیچی دیگه با خاک یکسان شدم
مطالب طنز و خنده دار
گذر ایام واسه هرکی “بِکام” باشه ،
واسه من یکی که استاد اسدیه
مطالب طنز و خنده دار
مشکلات اقتصادی تو خونه ی خیلیا موج میزنه
لامصب تو خونه ی ما قر میده
مطالب طنز و خنده دار
امسال نفر اول کنکور نشم دوم اینا رو شاخشه
حداقل صد نفر اول رو که میارم
دو هزارم بد نیستا !
بچه اصغر آپاراتی با 50 هزار قبول شده بود من از اون کمتر نیستم که
حالا بیخیال فعلا یه چرت میخوابم خدا بزرگه
زمزمه های بیشتر کنکوری ها
مطالب طنز و خنده دار
اگه زندگ?ت ته کش?د بش?ن با ته د?گش حال کن !
ه? نش?ن بگو به آخرش رس?دم …
مطالب طنز و خنده دار
مــن اگــه بچـّم لپــش چـال نـداشـته باشـه میـذارمـش بهـزیسـتی
مطالب طنز و خنده دار
طریقه خواستگاری کردن از دخترا در روزهای جاری :
عزیزم دیگه وقتشه به جای کیلیپس سایه یه مرد بالا سرت باشه
مطالب طنز و خنده دار
My Wechat :
My Line :
My Fb :
My CoCo :
My instagram :
my dard :
My Kooft :
My Zahremar :
ایــــن اَدا اَتفـــارا چیـــه
یـــه دَفــــه بِنویــــس
My Shomare :
راحـــــــــت والــــــا
مطالب طنز و خنده دار
تلفظ صحیح چهارمین روز هفته کدام است ؟
چارشنبه؟
چاهارشنبه؟
چهارشنبه؟
هیچکدوم نیست عزیزم، سه شنبه صحیح است
حتما دانشجو هم هستی
مطالب طنز و خنده دار
هروقت دنبال باباتون گشتین پیداش نکردین موبایلشم جواب نمیداد
برین خیابون یه سیگار روشن کنین
اونوقت خودش صاف میاد جلوتون می ایسته
مطالب طنز و خنده دار
زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟
پـَـــ نــه پـَـــ یه پلیس 110 میخوام ، بقیش هم آدامس بدین
مطالب طنز و خنده دار
تو خونه ی ما همیشه من “در” بودم و داداشم “دیوار”
چون همیشه به من زدن که اون بشنوه
مطالب طنز و خنده دار
یکی نوشته بود :
چقدر شیرینه وسط sms شبانه خوابت ببره ، صبح بلند شی ببینی نوشته :
قربون عشقم برم که خوابش برده!
منم یه شب وسط sms بازی خوابم برد
صبح بلند شدم دیدم نوشته : مُــــــــردی ؟
مطالب طنز و خنده دار
به نظر شما اگه جمله “خب بریم سر اصل مطلب” نبود!
خواستگاری ها چطوری برگزار می شدند
مطالب طنز و خنده دار
میگن چینیه اومده بوده ایران لاف میومده که:
“آره ما انقد تو چین غذاهای سمی خوردیم که بدنمون مقاوم شده”
بردنش یه پرس غذای دانشگاه بهش دادن بنده خدا الان توکماست
حالا قراره خونوادش سند بیارن درش بیارن
اصن یه وضی
مطالب طنز و خنده دار
انقدری که بابام آهنگِ بی کلام گوش میده توی خونه؛
همش حس میکنم توی آسانسورم
مطالب طنز و خنده دار
می دونی اگه پرشیا با 206 ازدواج کنه بچشون چی میشه ؟
میشه فولکس آخه ازدواج فامیلی بوده بچه عقب مونده شده !
هرچی بگی هم خودتی
مطالب طنز و خنده دار
عاقا با دوستم رفتم سوپر مارکت دوستم به فروشنده گفت:
عاقا ببخشید شامپو با طعم سیر دارید ؟
مطالب طنز و خنده دار
ســخت تر?ن کــار محاسبات? من تو زندگ?
ا?ن بوده که :
ب?سکوئ?ت رو چقدر تو چای نگه دارم که نرم بشه ول? وا نره
مطالب طنز و خنده دار
استاد :در حرکت پرتابی با چه زاویه ای بیشترین برد را خواهیم داشت؟
دانشجو : 45درجه
استاد : آفرین ، چرا ؟
دانشجو : چراشو نمیدونم استاد! توی انگری بردز اینطوریه
مطالب طنز و خنده دار
شما یادتون نمیاد !
منم یادم نمیاد !
میگن دخترا اونروزا کیلیپس نداشتن
مطالب طنز و خنده دار
میگمـــا
شامپوی نرم کنند? اعصاب نداریم ؟
مطالب طنز و خنده دار
امروز برای اولین بار دیدم تو ماشین عروس دوتا دختر نشسته بودن !
بعد از کلی دقت فهمیدم اونی که کلیپس نداره مرد ست
مطالب طنز و خنده دار
به بعضیا باید گفت : برو هروقت قهوه ای مد شد بیا
مطالب طنز و خنده دار
به دخترعموم که 5 سالشه میگم :دخترا موشن مثه خرگوشن !
میگه :پَ نه پَ همه مثل شما پسرا گاو گوساله ایم !
اصلا یه وضعی شده به خدا
مطالب طنز و خنده دار
در کدام نقطه هنوز دانشگاه آزاد احداث نشده ؟
1-فلات تبت
2-کوه های کلیمانجارو
3-جزایر گالاپاگوس
4- قطب جنوب وحومه
مطالب طنز و خنده دار
یکی از فانتزیام اینه که
یکیو گیر بیارم یه دل سیر درد و دل کنم باهاش و کل نگفته هامو بهش بگم
و بعد بندازمش زیر قطار بمیره تا حرفام جای دیگه درز نکنه
مطالب طنز و خنده دار
از وقتی که عضو فیسبوک شدم
فهمیدم که ظاهر آدما فقط با باطنشون فرق نداره
بلکه ظاهرشون با ظاهرشون هم فرق داره
مطالب طنز و خنده دار
تا حالا دقت کردین
اگه عمو زنجیر باف همون اول که بهش گفتن زنجیر منو بافتی میگفت نه
دیگه مجبور نمیشد آخر کار صدای گاو و خروس و سگ از خودش دربیاره ؟
یکی نیست بگه آخه مرد حسابی این چه کاریه آخه
مطالب طنز و خنده دار
یادتونه یه زمانى مهمونى که میرفتیم
واسه اینکه نشون بدیم با شخصیتیم موز برنمیداشتیم ؟
نگید نه که عمرا کسی باور نمی کنه !
مطالب طنز و خنده دار
دقت کردین اگه سر جلسه به دوستت که هیچی نخونده کل سوالارو برسونی
و برگه هاتون با هم مو نزنه ، نمره اون بیشتر میشه ؟
این از قوانین ثابت هستش ، شک نکنید …
مطالب طنز و خنده دار
یکی از افتخاراتم اینه که تا حالا هیچ افتخاری کسب نکردم
و همیشه لکه ننگی رو پیشونیه خانواده بودم !
بله ما اینیم
مطالب طنز و خنده دار
نبار باران …
نبار لعنت? …
موهام فر م?شه !
چ?ه ؟ حتما با?د عشق? باشه ؟
برید از خدا بترسید ، ما ازون خونواده هاش نیستیم
مطالب طنز و خنده دار
دقت کردین به بعضیا که دست میدی انگار داری ماهی مرده رو تکون میدی ؟
خو نمیخوای دست نده
مطالب طنز و خنده دار
دقت کردین هرچی بیشتر آهنگ داشته باشی بیشتر نمیدونی چی گوش کنی ؟
مطالب طنز و خنده دار
فقط فقط یه مرد ایرانیه که :
نیمه اول زندگیش واسه پیدا کردن زن مورد علاقش سپری میشه
و نیمه دوم زندگیش واسه پیچوندن همون زن مورد علاقش
مطالب طنز و خنده دار
بدشانسی برای من یعنی:
اونی که خوشگله ، پولدار نیست
اونی که پولداره ، خوشگل نیست
اونی که خوشگل و پولداره ، متاهله
اونی که خوشگل و پولدار و مجرده ، هیچ دلیلی نداره به من محل بذاره
مطالب طنز و خنده دار
دختری به ارتفاع 1متر و 20سانتیمتر در رستورانی کار میکند ،
روزی رستوران مورد حمله افراد مسلح قرار میگیرد
و فرد مسلحی به ارتفاع 1متر و 75سانتی متر
گلوله ای را با تفنگ کالیبر 45 مستقیما به سوی دختر شلیک میکند ؛
اگر سرعت گلوله حدود 90متر بر ثانیه باشد ،
حداقل ارتفاع کلیپس چقدر باشد تا گلوله به دختر اثابت نکند ؟
(g~10 و از اصطحکاک بین گلوله و کیلیپس صرف نظر کنید)
1- 10متر
2- 200متر
3- 300متر
4- مسئله ناقص است چون به ارتفاع پاشنه کفش نیز نیاز داریم !
“سراسری ریاضی 92″
نوشته های جالب فیس بوکی
میخوام از چنتا درد دخترونه براتون بگم ..
دخترا آماده باشین گـــــــریه کنـــــید !!!
فک کن تازه لاک زده باشی و حواست نباشه , دست کنی تو موهات !!!
از اون بدتر لاک زدی و دیرت شده و میخوای دکمه هاتو ببندی !!!
از اون فاجعه تر وقتی کامل آرایش کردی و میخوای لباس یقه اسکی بپوشی !!!
بعد مثلا از بیرون میای و آرایشتو پاک میکنی , همون موقع کار پیش میاد باز باید بری بیرون !
نوشته های جالب فیس بوکی
خبر فور? فور? "
.
.
لحظات? پ?ش با خبر شد?م
هواپ?ما? مسافربر? که از ن?و?ورک
عازم دب? بود از آسمان کشورمون
عبور کرد .,
اما لحظات? بعد از ورود در آسمان ا?ران
متوجه خطوط عج?ب? در رادار م?شه ..
و ناگهان با چ?ز عج?ب? برخورد م?کنه
و متاسفانه در خل?ج فارس سقوط م? کنه ...
به گزارش خبرگزار? "***"
پس از کشف و بررس? جعبه س?اه
علت سقوط هواپ?ما برخورد با )) کل?پس ?ه دختر ا?ران?
(( بوده ...
روحشان شاد و ?ادشان گرام?
نوشته های جالب فیس بوکی
الان بچه هه 7 ساله تخت دو نفره داره.
زمان ما، میذاشتن ما رو پاهاشون به حالت سانتریفوژ اینقد تکون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا میشد میخوابیدیم
نوشته های جالب فیس بوکی
استاد م?گه چرا سمت راست ک?س هم?شه شلوغ تر از سمته چپه ! ؟
گفت?م : چون وا?رلس ا?نور بهتر آنتن م?ده !!!!!!
دچار ?اس فلسف? شد ب?چاره
نوشته های جالب فیس بوکی
نکات ظریف پنهان کاری:
اگه رو فرش یه پارچ آب ریختین:در کمال خونسردی یه بالش بزارین روش تا خودش خشک شه
نمک ریختین؟ دیگه خودتون میدونین که! با دست بزنین پخش وپلا شه
فلفل ریختین؟ چون بو میده، اول دو لیوان آب بریزین، بعد یه بالش بزارین روش!
نوشته های جالب فیس بوکی
بچه بودم،
بابام منو برده بود مسجد، امام جماعت هم پیر بود آروم آروم نماز میخوند،
منم حوصه ام سر رفته بود پا شدم رفتم بالای منبر میکروفونو ورداشتم، شروع کردم به خوندن شعرای مهد کودکمون،
کل مسجد داشتن همراه با لبخند ملیحی به نمازشون ادامه میدادن ...
یهو دیدم بابا نمازو ول کرده اینهو پلنگ گرسنه داره میاد سمتم، منم که به شدت احساس خطر میکردم فرارو به قرار ترجیح دادم و بابا بدو من بدو،
منم که ریزه میزه بودم از بین نماز گزارا سریع رد میشدم و داد میزدم : کمک این میخواد منو بزنه !! چند نفر که اصن افتاده بودن کف مسجد ریسه میرفتن، بقیه هم در حال ذوق کردن بودن، این ماراتون حتی تو تامو جری هم بی سابقه بود تا اینکه بابام منو گرفتو تا میخوردم منو زد
نوشته های جالب فیس بوکی
وص?ت ?ه پسر
.
.
به نام خدا
وقت? ا?ن نامه را م? خوان?د من د?گر در ا?ن دن?ا ن?ستم،
بلکه در اون دن?ا هستم!
مادر جان خواهش م? کنم روز خاکسپار?م از اون خرماها که
گردو داره توش نده، چون دوستا? من ?ه سر? ند?د بد?د
هستن که م?ر?زن رو خرماها دخلشونو م?ارن !
در اول?ن فرصت بعد از فوتم کامپ?وترم را در آتش سوزانده ،
و خاکسترش را با اس?د بشو??د که چ?ز? از آن باق? نماند،
چنتا س? د? ز?ره تختمه که روش نوشته آهنگا? مجاز، ول?
گول نخور?د و خواهشن ند?ده بشکون?دشون !!
?ه دوس دخدرم داشتم که هم?شه م? گفت : ا?شالله بم?ر?
که ?ه دن?ا از دستت راحت بشه اون زنگ زد بهش نگ?د من مردم!!
نوشته های جالب فیس بوکی
یه تریپی شاعرا دارن که میگن :
زیر بارون گریه کردم تا تو اشکامو نبینی
من موندم این که اینقدر تلاش کرده که نبینه چرا خودشو لو میده ؟
راستی
چه کسی خواست من و تو ما نشویم؟
خدایی دمش گرم نجاتم داد !
نوشته های جالب فیس بوکی
دختره تو پروفایلش نوشته دوست داشتم اگر قرار بود شی باشم، قلم می شدم.
اگر قرار بود حیوان می شدم عقاب می شدم. اگر قرار بود حس می شدم، محبت می شدم…
بش گفتم اگه قرار بود آدم میشدی چی میشدی؟؟؟
کلی بد و بیراه بم گفت
نوشته های جالب فیس بوکی
بــابــام اس فــرسـتاده: هــلـو، ســاعت 7 دم در حــاضر بــاش مــیـام دنـبالـت!!!
مــنــم فــکـر کـردم ازش عــاتـو گــرفـتم جــو گـرفـت جواب دادم: بــاشـه شــفـتـالـوی مـن ,مـانـتـو خـوشـگـلمـو میـپـوشـم مـیـام عـجـیـجـم!!!
بــعد بـابـام جـواب داد: اسـکـلِ بیــشــعـور, هـلـو یـعـنی سـلام ,عــاخـه تـو کـی میخوای آدم شی ؟؟؟20 سالت شد آدم نشدی,مــن چـه گـنـاهـی کـردم کـه تو پــسـرمـی؟؟؟
نوشته های جالب فیس بوکی
تلویزیون داره میگه :
جوونا باید مسیر زندگیشونو مشخص کنن تا موفق بشن ...
یهو بابام برگشته میگه :
مسیرشون مشخصه دیگه ...
اینترنت ..آشپزخونه...
اینترنت...دستشویی...
اینترنت...تخت خواب
وقتی مامانم خونه نیست یکی از تفریحات سالمم اینه که میرم
در یخچال رو اینقدر باز میزارم تا صدای آلارمش در بیاد
بعد میگم : حالا هی زر بزن هیشکی به دادت نمی رسه
جوک های جدید و خنده دار
طر?قه خواستگار? کردن از بعض? دخترا
عز?زم د?گه وقتشه به جای کل?پس سا?ه ?ه مرد با? سرت باشه !
جوک های جدید و خنده دار
همه? رابطهها
با جمله? : تو با بقیه فرق داری شروع میشه !
با جمله : تو هم مثل بقیه ای تمام میشه !
جوک های جدید و خنده دار
آرزویم در سال 2014 اینه که
آرزوهای سال 2013م براورده بشه
که سال 2012 آرزو کرده بودم
چون 2011 برآورده نشده بود آرزوهای سال های پیشم …!
جوک های جدید و خنده دار
مورد داشتیم :
دختره داشته رانندگی می کرده یادش میره دنده چنده
وامیسته دوباره از 1 شروع میکنه
جوک های جدید و خنده دار
یجور رنگ عوض کنید آفتاب پرست ازتون تو دادگاه حمایت از حیوانات
بخاطر نقض قانون کپی رایت شکایت نکنه!
جوک های جدید و خنده دار
این نکبتایی که سر جلسه امتحان نمیرسونن
(._.) (‘_’ ) (._.)
(._.) ( ‘_’) (._.)
(._.) (•_•) (._.)
جوک های جدید و خنده دار
سالاد الویه از افتادگی و خاکی بودنشه که خودشو جزو سالادا حساب میکنه !
وگرنه دو هیچ از آبگوشت جلوئه !
جوک های جدید و خنده دار
دیروز دوست دخترم به گدای سرکوچه غذا داده
امروز که از کنارش رد میشده گدا صداش کرده
یه کتاب بهش داده به اسم ” چگونه آشپز خوبی شویم ”
جوک های جدید و خنده دار
مورد داشتیم خارجیه به مخاطب خاصش گفته:i love u (دوستت دارم)
مخاصب خاصشم برگشته بهش گفته:i love me too (منم خودمو دوست دارم)
اصن لامصب عشقا پوشالى شدن…
جوک های جدید و خنده دار
فــقط یــه ایــرانی میـــتونه با سِـــت کامــل آدیداس و نایک
بره بشیـــنه قـــهوه خــونه قـــلیــون بکشـــه
جوک های جدید و خنده دار
به بعضیا باید گفت :
بـــرای تنـــوع هـــم کـــه شـــده . . .
یــه بــار ” آدم ” بـــاش
جوک های جدید و خنده دار
?ک? از سرگرم?ام ا?نه که هر جا خانوما
” چـاقــو ” دستشونه . . .
برم از جلوشون رد شم تا دستاشونو ببرن
جوک های جدید و خنده دار
واقعیت اینه که دخترا واسه هم آرایش میکنن
وگرنه پسرا فرق آرایش خوبو بدو متوجه نمیشن
همین که سیبیل نداشته باشی کافیه…!
جوک های جدید و خنده دار
توی یخچالمون موز دیدم، به مامانم گفتم: عجیبه موز خریدی؟
میگه: موز خریدم تا گوجه ها رو نخورید!
جوک های جدید و خنده دار
شوهر خالم توی چشم پزشکی به دختر خالهم تقلب رسونده
دکتره بیرونش کرده
جوک های جدید و خنده دار
2 ساعته از ب?رون صدا? قار قار م?اد…
داداشم م?گه صدا? ک?غه؟
م?گم پَ نَ پَ قنار?ه متال م?خونه!
جوک های جدید و خنده دار
یه ضرب المثل استاد دانشگاهی هم هست که میگه:
لذتی که در دادن نمره 9/75به دانشجو هست که در دادن6 نیست..!
جوک های جدید و خنده دار
رفتم دکتر میگم سِک سِکَم بند نمی یاد ?
یه دخدر بدون آرایش نشونم داد ? از ترس سِک سِکم بند اومد ?
اما الان از ترس خابم نمیبره
جوک های جدید و خنده دار
اینایی که تو شروع صحبتاشون میگن فضولی نباشه ها …
اینا ادمای ترسناکین
چون به کمتر از شماره شناسنامه مامان باباتون راضی نمیشن
جوک های جدید و خنده دار
با خوندن هر ورق از جزوه هام
حس میکنم با کارت صد آفرین سوم دبستان باید تو اوج از تحصیل خدافظی میکردم !
جوک های جدید و خنده دار
بقالی سر کوچمون به جز ریال و تومن چند واحد پول دیگه هم داره
رنگارنگ ، آدامس شیک و چسب زخم
جوک های جدید و خنده دار
صف نانوا?? بودم
?ارو اومد گفت: خانوم ببخش?د صفه ؟
منم گفتم: نه د?وار دفاع? بست?م شاطر م?خواد کاشته بزنه !
جوک های جدید و خنده دار
تاکیدی که پسرا موقع عکس گرفتن رو بازوشون دارن
هیتلر روو سبیلاش نداشت !
راه های حالگیری
روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه از خواب بپرن .
سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زود تر راه بیفتند.
وقتی میخواین برین دست به آب با صدای بلند به اطلاع همه برسونین.
وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین.
کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنید .
جدول نیمه تموم دوستتون رو حل کنین
وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض کنین
در یک جمع سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین
به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین
وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین
موقع ناهارتوی یک جمع جزئیات تهوع وگلاب به روتون استفراغی که چند روز پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف کنین
ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین
شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین
وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته
صابون رو همیشه کف وان حموم جا بذارین
بادکنک بچه ها رو بترکونین
مرتب اشتباه لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بهش بخندین
وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین موی بلند بیشتر بهش می یاد
ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد کنین
توی کنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنین
هر جایی که می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین!
حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین
نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین
با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین
شیشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض کنین
توی جای کارت دستگاههای عابر بانک چوب کبریت فرو کنین
چراغ توالتی که مشتری داره و کلید چراغش بیرونه رو خاموش کنین
دختر 21 ساله ای که از لنز استفاده می کرده ،
فقط به مدت 2-3 دقیقه به آتیش زغال (در حال کباب درست کردن)خیره میشه که این اتفاق براش میافته ،
در حال فریاد زدن و بالا و پایین پریدن بوده و هیچکس نمیدونسته که چه اتفاقی براش افتاده ،او را به بیمارستان میرسانند و پزشک میگه که برای همیشه کور شده ،گرمای ذغال یا پخت و پز لنزها رو ذوب میکنه ،
اگه فکر می کنید که این اطلاعات مهم هست یا از نزدیکانتان کسی هست که از لنز استفاده می کنه
،لطفا" این مطلب رو به اشتراک بزارید